۳ اشتباه یا خیانت بزرگ ژاپن به آلمان نازی

ما قصد داریم تا در بلاگ های مختلف براتون از گوشه و کنارهای جنگی بگیم که برای چه کسایی که تجربه اش کردند و چه کسایی که فقط ازش خوندن و شنیدن، هنوز مثل یک کابوس باور نکردنی جلوه می کنه. خیلی خلاصه بهتون بگم ، فرض کنید دارید با دوستاتون مونوپولی بازی می کنید ، وسط بازی هرکی مدام تیز بازی در بیاره و جر بزنه ، ولی به جایی برسه که همه صبرشون سر برسه و از روی لجبازی یا عصبانیت و هرچیزی ، تمام شرطهای دوستی قبل بازی رو فراموش کنن ، بزنن زیر میز و یهو با هم گلاویز شن ! همین اندازه واقعاً پیش بینی نشده !


یکی از سناریوهایی که حتماً  پیشنهاد می شه در مجموعه ی اتاق فرار های اسکیپ کیوب بازی کنید و باید با تعداد بالا ( حد اقل ۶ نفر ) تجربه اش کنید ، سناریوی BEHIND THE BARS  هست.موضوع کلی این سناریو فرار از زندانه ، و خیلی دلهره آور و بعضی جاها ترسناک حتی طراحی شده، اما ماهیت اصلیش از اونجایی شکل می گیره که شما در یک زندان نازی در برلین زندانی هستید. پس قطعاً آنچه سناریو در طراحی فضا، دکور ، داستان و معماها ازش تبعیت داره ، موضوعیت جنگ جهانی دومه.


خوب اجازه بدید قبل از هر چیز تاریخی که به عنوان دوره ی جنگ جهانی دوم در تاریخ ثبت شده رو قید کنیم. آنچه ثبت شده اول سپتامبر ۱۹۳۹ تا ۲ سپتامبر ۱۹۴۵ هست یعنی ۹ شهریور ۱۳۱۸ تا ۱۱ شهریور ۱۳۲۴. توی تاریخ شمسی جنگ جهانی حتی یک روز طولانی تر جلوه می کنه و مدت جنگ رو جای ۶ سال و ۱ روز ، ۶ سال و دو روز نشون می ده. ولی اگر کسی ازتون پرسید جنگ جهانی چقدر بطول انجامید تیزبازی در نیارید و همون ۶ سال و ۱ روز رو جواب بدین. بگذریم ، خیلی رو تاریخ شمسیش حساس نشید که تو همون تاریخ های میلادی ای که بهتون گفتم هم کلی جای بحث هست.

همونطور  که براتون مثال زدم ، اگر اون بازی مونوپلی رو مدنظر قرار بدید ، شما می تونید شروعش رو از بلند شدن میز و ریختن مهره ها در نظر بگیرید. یا می تونید از وقتی نشستید پای میز برای بازی درنظر بگیرید یا مثلاً از اولین کری خوندن هایی که تو بازی یا قبل بازی پیش اومده یا حتی از اولین جر زنی هایی که تو بازی رخ داده در نظر بگیرید. در واقعیت هم برای درنظر گرفتن تاریخ شروع جنگ جهانی دوم، همین اندازه و با همین منطق ها، نظرها و تاریخ های متفاوتی وجود داره.

اول سپتامبر ۱۹۳۹ که خوب تاریخ شروع حمله ی آلمان به لهستانه. زمانی که هشدار بریتانیا به آلمان نادیده گرفته شد و نهایتاً در تاریخ ۳ سپتامبر کشورهای بریتانیا، فرانسه، استرالیا و نیوزیلند رسماً با آلمان اعلام جنگ کردند و پس از گذشت چند روز اتحادیه ی آفریقای جنوبی در ۶ام و کانادا در ۱۰ سپتامبر به جمع کشورهای نام برده اضافه شدند.

 

برخی اما ایتالیا و حمله ی ایتالیا به اتیوپی در ۳ اکتبر ۱۹۳۵ رو آغازگر جنگ جهانی دوم می دونن و دسته ی سوم هم

جنگ دوم ژاپن و چین در تاریخ ۷ ژوئیه ۱۹۳۷ و یا حتی عقبتر از اون حمله ی ژاپن به منچوری در ۱۹ سپتامبر ۱۹۳۱ رو شروع جنگ جهانی دوم می دونن.

بیشتر مثل اینکه بر می گرده به اینکه شما بخواید چه کشوری رو از متحدین بیش از بقیه مقصر جلوه بدید. ما راستش نظرمون به گروه سوم نزدیکتره و اون رو صرفا تاریخ شروع جنگ جهانی دوم نمی دونیم که معتقدیم پایان این جنگ جهانی هم به نحوی همین روز رقم خورده.

شاید جنگ های ژاپن و چین از محوریت جنگ جهانی دوم نبود ، اما با شروع جنگ در اقیانوس آرام به بخشی از جنگ جهانی دوم پیوست و شاید در واقع این متحد آلمان، کشور ژاپن بود که موجب شد تا کشور آمریکا بی طرفی خود را کنار بگذارد یا حتی زودتر از آنچه مدنظر داشت کنار بگذارد و وارد عمل شود و شمارش معکوس شکست آلمان نازی کلید بخوره. جدا از اینکه ژاپن اون سالها با ژاپنی که امروز می شناسید خیلیییی فاصله داشته و اصلاً این اندازه گوگولی و معصوم نبوده و از قضا توهم امپراتوری جهان رو در سر داشته ، اما اولین و نزدیکترین هدفی که در سر داشت به زانو در آوردن و سلطه بر چینی ها بود. آنچه روز بروز ژاپن رو خشمگین تر از پیش می کرد ، حمایت مالی ای بود که کشورهای آمریکا ، بریتانیا و شوروی به عنوان سه ابرقدرت از چین داشتند. آمریکا در این بین از سال ۱۹۳۹  معاهدات تجاری خود با ژاپن رو قطع کرد و کمی بعد از ژوئیه ۱۹۴۰، فروش سوخت به این کشور رو هم تحریم کرد و این محدودیت ها فشار زیادی به اقتصاد ژاپن وارد کرد. در سال ۱۹۴۰ در واقع علی رقم حمله های پراکنده ای که ژاپن به چین داشت ،‌ سرانجام این نبردها به بن بست رسیده بود و ژاپن می بایست استراتژی جدیدی پیش رو می گرفت. بنابراین تصمیم گرفت تا با اشغال شمال هندوچین ، علاوه بر قطع کردن خطوط ارتباطی چین و تضعیف حریفش ، برای حمله به مستعمرات اروپایی ها هم در موقعیت بهتر و استراتژیکتری قرار بگیره . و همین حرکت موج دوم تحریم های آمریکا علیه ژاپن رو به همراه داشت. فروش آهن، فولاد و قطعات مکانیکی بلافاصله تحریم شد ! اما هرچه آلمان در اروپا بیشتر پیشروی می کرد ، ژاپن هم بیشتر برای فشار به اروپایی ها در جنوب شرق آسیا تشویق می شد، تا جایی که دولت هلند حاضر شد تا از هند شرقی هلند مقداری نفت به ژاپن بفروشد. اما این مذاکرات در باقی موارد و منابع دیگر نتیجه نداشت و ژاپن که گفتیم روحیه اش با آنچه ازش در دنیای امروزی مطلع هستید خیلی متفاوت بود ، زیر بار نرفت و برای فشار آوردن به هلند و بریتانیا به جنوب هندوچین حمله ور شد. در پاسخ به این تهدید این مرتبه ایالات متحده آمریکا ، بریتانیا و تمامی کشورهای اروپایی تمامی سرمایه های ژاپن رو توقیف کردند و تحریم همه جانبه ی نفتی علیه ژاپن رو آغاز کردند. اگر نگیم ژاپن اون موقع شبیه ایران امروز بوده ، حداقل می تونیم بگیم برخورد دنیا با ژاپن اون روزها گویا خیلی شبیه به برخورد امروز همون کشورها با ایران امروزیه. این طور نیست ؟

اولین اشتباه ژاپن در حق متحد خودش همین جا رقم می خوره ، که مجبور می شه برنامه ی تهاجمیش علیه شرق دور شوروی رو که برای بهره برداری از وضعیت جنگی در غرب برنامه ریزی شده بود به واسطه ی همین تحریم ها کنار بگذاره. علی رقم اینکه آلمان نازی در حال تدارک حمله به شوروی بود و نیروهای زیادی رو در مرز با شوروی مستقر کرده بود ،  معاهده ی عدم تعرض شوروی و ژاپن در آوریل ۱۹۴۱ بین دو کشور امضا می شه. اگر گیم برد ریسک رو بازی کرده باشید حتماً متوجه می شید که آلمان نازی حتماً چقدر این وسط حرص خورده و به خودش پیچیده ! در واقع انقدر ژاپن خیال شوروی رو راحت می کنه که در تاریخ ۵ دسامبر ۱۹۴۱ که نیروهای نازی به حومه ی موسکو رسیده بودند ، با جابجایی نیروهای تازه نفس شوروی از مرز با ژاپن به جناح دیگر، شوروی  با یک ضدحمله ی سنگین موفق به عقب راندن ۱۰۰ تا ۲۰۰ کیلومتری تمامی نیروهای آلمانی از تمامی جبهه ها می شه.

در این بین اما ژاپن پیاپی درگیر مذاکرات با آمریکا بود تا شاید بتونه هم فضای سیاسی رو بهبود ببخشه و هم جنگ با چین  رو به سرانجامی که دوست داره برسونه. اما ایالات متحده ی آمریکا مدام سر باز میزد و در همین بازه ی زمانی ، بصورت مخفیانه با دو کشور بریتانیا و هلند در طرح دفاع مشترکی در صورت تهاجم ژاپن به متصرفات هر یک از ۳ کشور شرکت داشت که در نهایت با تقویت نیروهای آمریکایی در فیلیپین ، به ژاپن اخطار داد آمریکا در مقابل هرگونه تهاجم به کشورهای همسایه واکنش نشان خواهد داد.

ژاپن که هیچ راهی در پیشبرد مذاکرات متصور نبود ، در تنگنای تحریم ها ،‌ گزینه ی فرار به جلو رو مدنظر قرارداد و در عین تدارک خود برای حمله ، آخرین پیشنهاد خود را در تاریخ ۲۰ نوامبر ۱۹۴۱ به طرف آمریکایی خود ارائه داد. به موجب این پیشنهاد ژاپن ضمانت می کرد به ازای قطع کمک های ایالات متحده به چین و همچنین اتمام تحریم نفت و دیگر تحریم ها ، نیروهای خود رو از جنوب هندوچین خارج کرده و دیگر به جنوب شرق آسیا ، مستعمرات اروپایی ها و آمریکا ، حمله نکند. پاسخ طرف آمریکایی ۶ روز بعد داده شد ؛ تخلیه ی چین و عقد پیمان عدم تخاصم با کشورهای غربی، بدون هیچ شرطی. این برای ژاپن معنیش خیلی واضح بود ، یا از تمام اهداف و برنامه هاشون در چین دست بکشن و یا منابع مورد نیازشون در مستعمرات هلند رو به زور تصاحب کنن. برای ژاپنی ها حالت اول غیر ممکن بود و از طرفی تحریم نفتی ، به خودی خود یک اعلان جنگ بود !

ژاپنی‌ها برنامه داشتن تا با تصرف سریع مستعمرات اروپایی در جنوب شرق آسیا یک خط دفاعی که تا میانه اقیانوس آرام ادامه داشت رو ایجاد کنند چراکه پس از آن ژاپنی‌ها می‌توانستند منابع مورد نیاز خودشون رو از جنوب شرقی آسیا استخراج کنند و در عین حال به راحتی در برابر نیروهای متفقین که در اقیانوس آرام پراکنده بودند دفاع کنند و در ادامه برای جلوگیری از دخالات آمریکا ، ناوگان اقیانوس آرام ایالات متحده رو نابود و اونها رو از فیلیپین بیرون برونند. پس دومین و بزرگترین اشتباه ژاپن در تاریخ ۷ دسامبر (۸ دسامبر به وقت آسیا ) ۱۹۴۱ با شروع جنگ اقیانوس آرام و  حمله به نیروهای بریتانیایی و آمریکایی در پرل هاربر، فیلیپین، مالایا، تایلند و هنگ کنگ آغاز شد !

حمله ای که منجر شد از طرفی ایالات متحده ، بریتانیا ، چین، استرالیا و چند کشور دیگر به طور رسمی با ژاپن اعلان جنگ کنن و از طرف دیگه ، آلمان نازی و دیگر کشورهای محور ( متحدین ) با آمریکا اعلان جنگ کنن !

 

بگذارید یک بار خیلی خلاصه بهتون بگیم دقیقا ژآپن چه اشتباهاتی کرد. و چرا این اشتباه ها به کل منجر به تغییر مسیر جنگ جهانی دوم و شکست آلمان نازی منجر شد.

آدولف هیتلر بعد از تصرف فرانسه می دونست تنها راه اینکه بریتانیا کوتاه بیاد و تسلیم شه اینه که بدونه یا دو ابرقدرت دیگه ، یعنی شوروی و آمریکا وارد جنگ نمی شن و یا اگر هم ورود کنن، در طرف دیگر جنگ پرچمدار خواهند بود. و می دونست شکست پیشین آلمان در جنگ جهانی قبلی ، یکی از دلایل بارزش جنگ در دو بازوی شرقی و غربی با اروپا و روسیه و تحلیل نیروی نظامی کشورش بوده است. به همین جهت در همان ابتدا پیش از حمله به لهستان با توافق پنهانی که در تقسیم لهستان به دو بخش شرقی و غربی بین خود و شوروی کسب کرده بود، در تاریخ ۲۳ اوت ۱۹۳۹ با شوروی پیمان عدم تعرض امضا کرد. حتی در نوامبر ۱۹۴۰ مذاکراتی بین شوروی و آلمان نازی جهت پیوستن شوروی به پیمان سه جانبه شکل گرفته بود و شوروی هم استقبال کرده بود. اما به دلیل امتیازاتی که شوروی از فنلاند ، بلغارستان ،  ترکیه و ژاپن در نظرداشت و  از نظر آدولف هیتلر زیاده خواهی تلقی می شد ، روابط سیاسی و همکاری اقتصادی دو کشور تیره و تار شد و این دقیقاً زمانی بود که شوروی به ژاپن ومعاهده ی عدم تعرض بین دو کشور روی آورد.

این از اولین ابرقدرت که چراغ سبز رو ژاپن در واقع در آوریل ۱۹۴۱ روشن کرد و بریتانیا نهایتاً در کمتر از دو ماه ، در ژوئیه ی همان سال با دشمن دیرینه ی خود، شوروی، اتحاد نظامی بریتانیا و شوروی علیه آلمان را شکل داد.

 

دومین ابر قدرت رو هم که رسماً ژاپن پا روی دمش گذاشت و بی جهت و خارج از برنامه ، وقتی ازش توقع می رفت به شرق دور شوروی حمله ور شه، برعکس به موقعیت نیروهای آمریکایی هجوم برد و ایالات متحده رو رسماً وارد این جنگ کرد !

 

آدم یه متحد مثل ژاپن داشته باشه ، می تونه خیالش راحت باشه که در واقع احتیاجی به دشمن نداره. و به همین جهت جدا از هر آنچه مورخین در تاریخ آغاز و پایان جنگ جهانی دوم  مطرح می کنند، ما اینجا معتقدیم که جنگ جهانی دوم از همون روز جنگ دوم چین و ژاپن در ۷ ژوئیه ی ۱۹۳۷ شروع شد و راستش همونجا تموم شد !!! ژآپن یک تنه تکلیف کل جنگ رو روشن کرد . دستش درد نکنه. یعنی واضحتر بگیم ، اون بازی مونوپلی که زدید زیر میز و دعوا و درگیری شد رو یادتونه ؟ شما از همون موقع که زنگ زدید به هوشنگ و هوشنگ رو برای بازی دعوت کردید ! همه چی همونجا شروع شده و همونجا تموم شده !

 

ما حتماً براتون در بلاگ های بعدی بیشتر از گوشه و کنار جنگ جهانی دوم خواهیم گفت و امیدواریم که شما هم از خوندن این مطالب لذت ببرید.

پس فراموش نکنید، اگر به این دوره ی تاریک از تاریخ بشریت علاقه دارید و دنبال هیجان و اتاق فرار دلهوره آور یا حتی ترسناک هستید، حتما اتاق فرار BEHIND THE BARS  از مجموعه اتاق های فرار اسکیپ کیوب رو تجربه کنید. برای اونهایی که اطلاعات بیشتری از جنگ جهانی دوم دارن، کلی ایستر اگ تو این بازیمون داریم.


منبع: بلاگ اسکیپ 


کمانچه


کمانچه را می‌توان یکی از سازهای اصیل موسیقی و مهم‌ترین آن‌ها بعد از سه تار دانست، که نه تنها در موسیقی دستگاهی، بلکه در موسیقی مقامی نیز کاربرد فراوانی دارد

این ساز، پایه‌ای به شکل میله‌ی فلزی داشته و جنس چوب به کار رفته در آن عمدتا از درختان توت و افراست.

طول کمانچه از پایه فلزی تا صراحی (قسمت فوقانی سرپنجه) حدود 75 سانتی‌متر می‌باشد..

کمانچه، سازی زهی-آرشه ای و از سازهای ملی ایران است. این ساز وسعت صدایی گسترده (بیش از 4) دارد، ولی در عین حال ظرافت خاصی نیز در آن شنیده می‌شود.

بسیاری ساز کمانچه را تکامل یافته‌ی "رباب" می‌دانند. نوعی از این ساز در میان قوم لر رایج است که پشت آن باز بوده و "تال" خوانده می‌شود.

کمانچه را در حالت نشسته، به طوری که نوازنده آن را به حالت عمودی و در دست چپ گرفته و انگشتان دستش در طول دسته حرکت کرده، و آرشه را با دست راست به صورت افقی و در حرکات رفت و برگشت بر سیم‌ها می‌کشد، می‌نوازند

در این مقاله نگاهی انداختیم به ساختار و خاستگاه این ساز اصیل موسیقی ایران .

 

اجزای کمانچه

 

کاسه طنینی:

این کاسه تقریبا کره‌ای شکل و توخالی‌ست. سطح بالایی آن باز و روی آن پوشیده از پوست بوده و رویش خرک را نصب می‌کنند.

 

پوست:

قسمت دهانه از پوست نازک آهو، بز و یا بره است.

 

دسته:

دسته ساز لوله‌ای مانند و از جنس چوب است که طول آن 25 و قطر آن 3 سانتی‌متر می‌باشد.

 

خرک:

خرک از جنس چوب یا استخوان به طول 4 و ارتفاع 2 سانتی‌متر است. خرک توسط دو پایه‌ی کوچک روی پوست کاسه قرار می‌گیرد.

 

سرپنجه:

سرپنجه در ابتدای طول دسته قرار داشته و چوبی است. سطح روی آن توخالی بوده و چهار گوشی به صورت دو به دو، و در بالای آن تاج (یا تنگ جلی) گرفته است.

 

گوشی‌ها :

کمانچه چهار گوشی به تعداد سیم‌های ساز، و به شکل میخ سرپهن از جنس چوب دارد، که در طرفین سر پنجه‌اند. قسمت پهن گوشی برای کوک کردن به چپ و راست میچرخد.

 

شیطانک:

چوب باریک و کم ارتفاعی است که به اندازه‌‌ی عرض دسته بوده و بین سرپنجه و دسته قرار می‌گیرد. سیم‌ها از روی شیارهای کم عمق آن عبور می‌کنند و به گوشی‌ها وصل می‌شوند.

 

سیم گیر:

قطعه‌ای کوچک از جنس چوب یا فلز، که در انتهای بدنه کاسه نصب می‌شود و یک سیم به آن بسته می‌شود.

 

پایه:

میله‌ای باریک، فلزی و متحرک به طول 10 سانتی‌متر، که هنگام نوازندگی یک سر آن با پیچ به انتهای کاسه بسته می‌شود و سر دیگر آن روی پا یا زمین قرار می‌گیرد.

 

تعداد و جنس سیم‌ها:

کمانچه دارای 4 سیم با ضخامت‌های مختلف است.

 

وسعت:

وسعت معمول صدای کمانچه نزدیک به 3 اکتاو است، ولی به علت وجود کوک‌های متفاوت، تمامی فواصل موسیقی (پرده، نیم پرده و ربع پرده) در این ساز قابل اجراست.

 

نوازندگان شاخص:

از شاخص‌ترین نوازندگان کمانچه میتوان از حسین خان اسماعیل زاده، علی اصغر بهاری، مجتبی میرزاده، کیهان کلهر و اردشیر کامکار نام برد.


کاخن



کاخن قدمت زیادی ندارد. در ابتدا کولی‌های اسپانیا در کنار ساز گیتار روی جعبه‌های میوه ریتم‌هایی را برای رقص اجرا می‌کردند که بعدها شکل سازی مستقل به خود گرفت و به کاخن امروزی تبدیل شد. 

این ساز از اواخر قرن هجدهم میلادی توسط آفریقایی تبارهای پرو، موسوم به آفرو-پرویی‌ها مورد استفاده بود، اما بعدها در سراسر آمریکا، فیلیپین و اسپانیا رواج یافت. 

در اواخر قرن نوزدهم، نوازندگان کاخن تغییراتی را در صدادهی و ساختار آن پدید آوردند. 


 در زبان اسپانیایی کاخن به معنی صندوقچه و یا جعبه است، برای نواختن این ساز ، نوازنده بر روی آن نشسته و با ضربات کف دست و انگشتان بر روی صفحه جلویی و کناری می‌کوبد.

این ساز عمدتا در موسیقی آفرو-پرویی و سبک‌های معاصر فلامنکو و جَز مورد استفاده قرارمی‌گیرد. 

 در این مقاله نگاهی میندازیم به تاریخچه و ساختار این ساز 

 

 

 

 

ساختار کاخن

 

ساختار کاخن شبیه به جعبه‌ای شش وجهیِ مکعب مستطیل است که پنج وجه آن را از یک لایه نازک چوب به ضخامت ۲ تا ۳.۱ سانتی‌متر می‌سازند و وجه ششم را با یک تخته سه لایه نازک می‌پوشانند. این وجه که سرِ کاخن است را، "تاپا" می‌گویند و حفره‌های صدا در کنارش تعبیه می‌شوند. 

فاکتورهایی که در صوت کاخن مانند ارتفاع، حجم، طنین و کاراکتر تاثیر گذارند، عبارتند از: اندازه و شکل ساز، جنس و ضخامت چوب مورد استفاده در ساخت و اندازه و محل تعبیه حفره‌های صدا .

برای ساخت صفحه "تاپا"، معمولا از چوب‌ درخت‌های گیلاس، ماهون و افرا استفاده می‌شود، در حالی که بقیه قسمت‌های کاخن را از چوب کاج، صنوبر و یا سایر چوب‌های سفید و مرغوب می‌سازند. 

 

 

انواع کاخن

 

 

1- کاخن‌های ثابت:

 

این نوع کاخن ها فنر و یا سیم گیتار دارند و صدای یکنواختی تولید می‌کنند، ولی قابلیت تنظیم را ندارند. 

 

 

2- کاخن‌های رگلاژی:

 

این نوع کاخن‌ها دارای فنر یا سیم گیتار هستند، ولی صدایشان هم قابل تغییر است. این مدل از سازها در نوع فنری، قابلیت شل شدن و پخش‌ کردن صدای چوب، و در نوع سیمی، قابلیت کوک شدن مثل گیتار را دارند. 

 

 

منبع:بلاگ ماژورین

 

 

 

 

 

 

 


 

Infliction، ترسناک‌ترین بازی سال

 در ادامه معرفی بازی‌های ترسناک بذارید از یه بازی که نیمه دوم همین امسال ریلیز شده و به عنوان یکی از ترسناکترین بازی های سال شناخته شده، براتون بگیم. فراموش نکنید اگر در سال ۲۰۲۰ و با وجود تمام اتفاقات ترسناکش بازی ای بیاد و بتونه لقب ترسناکترین رو به خودش اختصاص بده ، حتماً !!! چیز خوفناکی باید باشه ! همونطور که گفتیم، Death Stranding نقاط مشترک زیادی با P.T. داشت، ولی حالا یه بازی جدید ساخته شده که باید گفت فقط شبیه نیست و در واقع داستانش عیناً و کاملا از P.T. الهام گرفته شده. امکان نداره بازی ترسناک Infliction (تحمیل) رو بازی کنید و از همون شروع بازی ، از قسمت منوی بازی حتی یاد P.T. و اتفاقات اون نیوفتید. همین کافیه که از لحظه ای که دسته ی کنسول رو دستتون میگیرید ، یک چراغ رو حداقل روشن بگذارید و روی صندلیتون میخکوب شید.



بلاگ  قبلی‌مون هم در مورد یکی از ترسناک‌ترین بازی‌های این دهه ینی P.T نوشته بودیم.این بازی از ساخته‌های آقای کوجیما ست و از سری بازی‌های سایلنت هیل، ساخته شرکت کونامی بوده که اولین بار به صورت یه دموی 30 دقیقه‌ای در سال 2014 معرفی شد. بعد از معرفی این بازی، کوجیما به خاطر مسائلی که الان نمی خواهیم بهشون اشاره کنیم، از کمپانی کونامی جدا شد و تشکیلات خودش رو راه اندازی کرد تا در سال 2019 یک بازی شاهکار دیگه رو به اسم Death Stranding روانه بازار کرد که البته نقاط مشترک زیادی با P.T. داشت. شاید اولین و واضح ترین و بارزترین نشانه اش حضور نورمن ریدوس به عنوان نقش اول داستان در هر دو بازی باشه. بگذریم ! قرار نیست بیشتر ازین از P.T  صحبت کنیم. اگه دلتون می خواهد ترس این بازی رو، نه از پشت صفحه کامپیوتر، که مستقیم و با پوست و استخوان خودتون تجربه کنین، حتما اتاق فرار DEAD END رو که بازسازی عینی این بازی کامپیوتریه رو تجربه کنید و پشت بندش اتاق فرار My Name Is Sidney  رو هم از دست ندید که میتونه برای شما و دوستانتون مکمل خوبی باشه!



این بازی که به صورت اول شخص طراحی شده، طی دو نسخه عرضه شده؛ نسخه اولیه توسط استودیوی مستقل استرالیایی Caustic Reality سال 2018 به بازار اومد. این استودیو خودش هم داستان باحالی داره! کل کارای طراحی بازی و نویسندگی داستان و کلا همه چی به عهده مالک کمپانی، آقای Clinton McCleary انجام میشه!! یه چیزی شبیه اونچه در مجموعه ی اتاق فرارهای اسکیپ کیوب اتفاق می افته و با حداقل نفرات حداکثر خروجی گرفته می شه. بگذریم، خلاصه که اولین نسخه بازی که پابلیش میشه برای pc عرضه میشه و حسابی هم جایزه می بره. اما نسخه ای که جدیدا منتشر شده و اسمش Infliction: Extended Cut و شاید به روزرسانی شده‌ی همونه... روی تمامی کنسولها قابل بازیه و همینه که باعث می شه خیلی زود بین گیمرها تا این اندازه مطرح بشه!


بریم سراغ داستان بازی! همه این شناخت رو داریم که بازی‌ها و فیلم‌های ترسناک باعث می شوند شما به عنوان بیننده یا شرکت کننده یا بازی کننده، بترسید، درسته؟ ولی چیزی در مورد احساس دلهره چی ؟ میدونید؟ بین احساس ترس و دلهره مرز پر رنگ ! اما باریکیه. کارگردان‌های معروفی مثل هیچکاک بیشتر روی دلهره مانور میدن... این حس دلهره‌ست که نهایتاً توی قلب و روحتون نفوذ میکنه و شاید باید گفت از احساس ترس عمیق‌تر و شدیدتره. مثال واضح ترش ، شما توی فیلم های ترسناک تا نمیدونید با چی طرفید، دلهره دارید و از زمانی که اون موجود خبیث و ترسناک رو میبینید و یا باهاش آشنا می شید، دلهره ی شما تبدیل به ترس می شه. و باید گفت بهترین جنبه بازی Infliction هم همینه که ترس و دلهره رو همگام با هم پیش میبره و حسابی ضربان قلبتون رو بالا پایین می کنه !


اولش اینجوری شروع می شه که شما داخل ماشین هستید و وارد گاراژ یک خونه میشید و بازی به همین سادگی شروع میشه! ماها معمولا انتظار داریم که بازی‌های ترسناک یک موسیقی مرموز داشته باشن، ولی اینفلیکشن شما رو توی یه سکوت مطلق غرق میکنه، یه سکوت دلهره‌آور، تنها با صدای تیک تاک یک ساعت! یا هر چیز پیشبینی نشده ی دیگه ای. پس یادتون باشه حتما با هدفون بازی رو تجربه کنید . شما باید توی این خونه بزرگ بگردین و سرنخ‌ها رو جمع کنید. می پرسید چه سرنخ هایی؟ خب، اولش داستان گنگه و شما نمیدونید چه خبره، ولی هرچی در بازی پیش میرید توجهتون بیشتر به عکسهای روی دیوار که یک خانواده خوشحال و خوشبخت رو نشون میده جلب میشه و نهایتا از بین همین خاطرات شیرین گناهان گذشته‌تون رو کشف، و راهی به سمت رستگاری پیدا می‌کنید. اوه، راستی یک روح خبیث هم توی خونه همراهتونه و بعضی وقتا یهو توی صورتتون سبز میشه! تنها راه نجات‌تون توی این مواقع اینه که زیر تخت، توی کمد، یا هرجایی که دم دستتونه قایم بشید تا روح گوگولیمون تشریفشون رو ببرن.


بازی معما محوره و سرنخ‌ها و وسایلی که به مرور پیدا میکنید توی حل معماها کمکتون میکنن. در طول بازی شما با حل معماها، گوش دادن به صداها، و مدارک و شواهدی که پیدا میکنید کم کم متوجه می شوید که چی شده که سر از این خونه درآوردید و ما هم قرار نیست بیشتر از این بازی رو براتون اسپویل کنیم. پس در اولین فرصت ، یک شبی که فرداش کاری ندارید ( شاید همین دوران قرنطینه بهترین زمان باشه ) ، حداقل ۳ ساعتتون رو خالی کنید ، یک ذره خوراکی های شیرین رو کنارتون داشته باشید ، اگر جراتش رو دارید چراغها رو خاموش کنید ، هدفون رو لحاظ کنید و در آخر دکمه ی استارت رو فشار بدید ! شب خوبی رو براتون آرزو می کنیم ! یوهاها : )))

منبع: بلاگ اسکیپ کیوب 

معرفی کوتاه سریال HOMELAND

  سریالی که ما میخوایم امروز بهتون معرفی کنیم یه سریال خیلی معروف و محبوبه که امتاز خیلی بالاییم داره.با امتیاز ۸.۳ این سریال بین ۱۰۰ تای اول imdb قرار داره. از لحاظ داستانی خیلی کشش داره و واقع سناریوی قوی‌ای پشتشه. سناریوی "los santos" یکی از اتاق‌های فرار اسکیپ هم دقیقا برگرفته شده از این داستانه که اگه اونو بازی کردید و خوشتون اومده، شک نکنید عاشق این سریال میشید!

سریالی که ازش صحبت می شه اسمش هست HOMELAND  ، شاید معنی این واژه به تنهایی زادگاه یا وطن باشه ، اما در واقع این سریال بیشتر به مجموعه ی امنیتی کشور و HOMELAND SECURITY  کشور آمریکا مرتبط می شه و کل داستان هر ۸ فصل سریال در رابطه با سیستم CIA  و اعضای این گروهه. هر فصل یک پرونده ی امنیتی در کشور و یا روابط بین الملل کشور رو دنبال می کنه و حتی الامکان در هر فصل، قبل از اینکه پرونده ی جدیدی باز شه ، قبلی تکلیفش معلوم می شه.

چیزی که در این سریال بسیار جذابه ، اینه که در عین حال که سازنده تلاش داره اعضای CIA  رو افرادی بقول خودمون شهیدپرور نمایش بده ، از طرفی خواسته یا ناخواسته در هر فصل آنچه بارزتر از هر چیزی نمایش داده می شه ، سیاست های خارجی پلید و خودخواهانه ایست که دولت های مختلف آمریکا پیش گرفتن و دلیل اول و آخر هر دردسر داخلی و بین المللی ، خود سیاست های آمریکا تلقی می شه.

چیز جالب دیگه ای که برای ما ایرانی ها بخصوص می تونه بیشتر به چشم بیاد ، تصویری است که سریال از سفارت های آمریکا در کشورهای مختلف نمایش می ده. از انگلیس بگیرید تا عراق. آنچه واقعا به تصویر خود سریال از سفارت خانه ها می بینید به هر چیزی شبیه هست جز سفارت خونه. پر از اتاق های مانیتورینگ و جاسوسی و مملو از نیروهای CIA . واضحتر بهتون بگم ، شما به واقع با لانه های جاسوسی جورواجور آمریکا در اقصی نقاط دنیا روبرو می شید و کمی این لفظ رو که نظام ایران مدام از اون استفاده می کنه ، با تصویر روشنتری می پذیرید.

در این سریال یک بازیگر ایرانی هم حضور داره به اسم نازنین بنیادی که اتفاقاً نقش یک ایرانی مهاجر رو بازی می کنه که نهایتاً به سیستم جاسوسی CIA  پیوسته. او هنوز در لحظاتی از سریال خودش رو وابسته و پایبند به کشورش می دونه و دلیل مهاجرتش رو صرفاً حجاب اجباری اعلام می کنه. خیلی کوتاه اشاره کنیم که اگر از بازی این بازیگر خوشتون اومده، حتما سریال Counterpart  رو ببینید . اونجا خیلی پررنگ تر ایفای نقش می کنه.

خلاصه که این سریال HOMELAND  سریال باحالیه و از اون جایی که نصف سیاست های خارجی آمریکا ، درگیری هاش با ایرانه ، مدام با زاویه دید های مختلف دوستامون با ایران و ایرانی ها روبرو می شید و برای ما ایرانی ها سریال شاید بامزه تر جلوه کنه. اینکه می تونید در عین تماشای سریال قضاوت هم بکنید که کجاش رو درست می گن یا کجاش رو اغراق می کنن.


حالا چرا از این سریال براتون گفتیم. چون اگر این سریال رو دیده باشید ، و از قضا اتاق فرار LOS SANTOS  مجموعه اسکیپ کیوب رو هم تجربه کرده باشید ، با بسیاری المان های مشابه روبرو می شید. برای مثال اولین چیزی که به چشمتون میاد ، شخصیت سارجنت نیکولاس برادی و خانواده خواهد بود و هر چه. در داستان ما جلوتر می رید ، المان های آشناتری می بینید.

بله ! ما در ساخت سناریوی LOS SANTOS  ، جدا از اسمی که از بازی مشهور GTA  برداشتیم ( بعداً حتما ازش براتون می گیم ) ، محتوای سناریو ، حال و هواش رو و مهره هاش رو از سریال HOMELAND  ایده گرفتیم. برای مثال به این فک کردیم که فصل ۹ این سریال با وجود گلهایی که ترامپ کاشته ، می تونه کاملاً به حفظ امنیت شخصی رئیس جمهوری برگرده و شاید انتخابات دور دوم برای ترامپ، بازه ی زمانی مناسبی باشه. اما مطمئن باشید فکر اینجا رو کردیم که اگر شرکت کننده قبلا سریال رو دیده باشه ، با یک نگاه نتونه برآورد کنه نیکولاس برادی شخصیت مثبت داستانه یا منفی ( می بینید که همون اندازه دقت داریم که اگر سریال رو ندیدید و این بلاگ رو مطالعه می کنید، چیزی براتون اسپویل نشه. ). پس اینکه این سریال رو تماشا کرده باشید یا نکرده باشید ، به هیچ شکل بطور مستقیم در حل پرونده ی LOS SANTOS بکارتون نخواهد اومد. شاید صرفاً به باز بودن دیدتون کمک کنه.همین.


خیلی کوتاه اشاره کنیم که این داستان از اتاق فرار مجموعه ی اسکیپ کیوب به دور دوم انتخابات ترامپ اشاره داره و اینکه گروه تروریستی داعش قصد داره حرکتی انتقام جویانه نسبت به شخص ترامپ در کشور آمریکا رو انجام بده. آنچه پوستر این سناریو هم بازگو می کنه دقیقا و نه بیشتر گویای همین مسأله است. اسکیپ کیوب کلی عضو داره. و هر عضو اعتقاد و نظر سیاسی و غیر سیاسی خودش رو داره که هیچ کدوم هم قصد ندارن دیدگاه های خودشون رو در اسکیپ کیوب و خطاب به شما مشتری های عزیز ابراز کنن. نگم براتون که ما سر این پوستر چقدر داستان داشتیم که ترامپ خوب است یا بد. آمریکا خوب است یا بد.

بگذریم ! پس اگر تا الآن هنوز اتاق فرار LOS SANTOS  از اسکیپ کیوب رو بازی نکردید ، عجله کنید ! یک تیم خوب و مسلط و درست درمون ببندید که از الآن بهتون بگم خیلییییی سخته ! و اگر هم پیشاپیش بازی کردین، حتما نظرتون رو در رابطه با تجربه تون از بازی یا حتی سریال HOMELAND  اینجا با ما به اشتراک بگذارید.